وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

پاندول

کندی زمان بر دوش ذهنم سنگینی می کرد
شب بود و
بعد شب در حجم خاطره ی تو گم بود
در امتداد خطوط نگاهت گام بر می داشتم
و به تو  می اندیشیدم.
چشمانم را که بستم دیدم : بیراهه رفته بودم
تمام بیراهه ها به تو ختم شده بود
و مرا هیچ راهی به بیراهه ی تو نرسانده بود
نشستم و در تنهایی خود
با خاطراتت گریستم