شبی تاریک در پیش است ، هجوم ابرها سد شد
صدای صاعقه پیچید و رنگ آسمان بد شد
برای دیدن مهتاب دو چشم من که کافی نیست
صدایم ناله هایی زد ، سکوتم باز ممتد شد
هنوز از سایه ات ای ماه خسوف عشق می گیرم
تو مهتاب شبی هستی که یلدای محمد شد
نفوس بد نزن با من که امروز اول دی بود
نگو که دیر جنبیدی ، شب یلدایمان رد شد
و بیرون آمدی از ابر، شب تاریک روشن شد
تلاطم هایم آغاز و دل دریایی ام مد شد