وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

دست مرا بگیر که من بی تو هیچ وقت...

 

 

چقدر فاصله باشد میان من تا نور؟ 

                             

                               و باز قافیه داری که از ... به نیشابور

  

 

 

 

      بعضی معانی را فقط با شعر باید گفت 

   

     بعضی سخن ها را فقط خاموش باید بود 

 

     گاهی نمی دانی چرا با شعر... آیا شعر؟... 

 

     وقتی نمی خواهی بگویی گوش باید بود 

 

 

 

     جایی که دیگر با صدایت هیچ برگی   

     از شاخه ای از یک درخت پیر هم حتی... 

 

     باید بفهمی بین مردن - مرگ - مرگیدن 

 

     تنها نباید زندگی را... هیچ حرفی را... 

 

 

 

 

 

می بینی؟ انگار دارم شبیه کسی چهارپاره میگم. کسی که دیگر کوچک نیست. کسی که بزرگ شده است. کسی که ... کسی که خوب است!  

 دیگه این چهارپاره رو ادامه نمی دم 

می دونی چرا؟ 

چون من فقط توی عشق امانتدار خوبی نبوده ام...  

گیجم این روزها عزیز.. گیج !

 

 

 

 

 

کمی به گیجی من فرصتی دوباره بده 

و یا برای ویزیتم خودت شماره بده 

 

که تا به قهوه ی من اندکی شکر بزنی 

کمی کنار لبت را به من اجاره بده 

 

کرانه های پر از شرجی ات اگر که نشد 

همین کنار غمت را... از این کناره بده 

 

به مبتدای خودت جمله ای بساز و سپس 

برای شادی من از خودت گزاره بده 

 

همین که سهم تو از من خدا خدا بشود 

نصیب دشمن ما هم نصیب ما بشود... * 

 

 

 

نه! حتی با شعر هم نمیشه... 

 

 

 

 

این روزها از شعر گفتن سخت بیزارم 

این روزها از صبح تا شب تخت بیدارم 

 

از شعرها از حرف ها از عشق هم حتی 

این روزها  انگار  صد  دیوار  آوارم 

 

.

 

من خواب دیده ام که به تو می رسم... 

من خواب دیده ام 

من خواب دیده ام 

که کسی می آید... 

 

 

 

* وامدار بیتی از ادیب نیشابوری 

 

خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند     نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند