وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

۱- یادم رفته بود که داشته های امروزم، خواسته های دیروزم بوده اند! 

 

 

۲- نمی دونستم که در مراسم تدفین ویکتور هوگو بیش از دو میلیون نفر شرکت کرده اند 

  

۳- آلبر کامو یه جایی(کجا؟ نمی دونم) گفته: هدف هنر نه وضع قانون و نه قدرت طلبی است، اولی تر و مهم تر وظیفه هنر، درک کردن است. 

 

۴- آدمی همیشه برای به دست آوردن چیزی تازه است که راه می افتد و می رود، حتی اگر آن چیز تازه، چیزی جز مرگ نباشد. همیشه هم چیزی کهنه از دست می رود که ممکن است آن قدرها هم کهنه نبوده و ارزش نگه داشتن داشته. برگشتن اما گاهی برای دوباره به دست آوردن همان چیز کهنه و از دست رفته است. گرچه کمتر هم به نتیجه می رسد...              برگرفته از رمان« نیمه غائب » اثر حسین سناپور 

 

 

۵- بالاخره موانع عجیب و غریبی که باعث می شد رمان نیمه غائب رو نخونم مرتفع شد! و موفق شدم این کار سناپور رو که به نظر بهترین کارش هم به شمار میره بخونم.این روزها وقتی از کنار تئاتر شهر و پارک دانشجو و انقلاب و دانشگاه تهران و خیابان کارگر می گذرم، هر طرف رو که نگاه می کنم" سیمین دخت" رو می بینم. بی اینکه خودم فرهاد باشم... یادم میاد زمانی که «من او» رضا امیرخانی رو هم می خوندم هر دختری می دیدم می گفتم : اینه...خود خود مهتابه! شاید تعجب برانگیز باشه اما جدیدا احساس می کنم میتونم همه دخترهای عالم رو دوست داشته باشم! یعنی اگه قرن پنجم زندگی می کردم یک دختر توی اون قرن رو دوست داشتم. اگه دانشگاهی غیر تهران درس می خوندم دختری از اون دانشگاه... اون شهر... اون زمان... رو می تونستم دوست داشته باشم. نمی خوام فرافکنی کنم ولی شدیدا می ترسم از اینکه کسی رو دوست نداشته باشم فقط به این دلیل که سر راهم قرار نگرفته... فقط به خاطر اینکه در یک زمان و مکان مشترک برخوردی نداشتیم. خیلی بد هست. اینکه دیگه حس نمی کنم خدا زوج های خاصی رو برای هم آفریده... 

 

  

 

۶- می توان به یک قدیس گفت: به بی کرانگی معشوقت دست بزن و ببوس اش در حالی که وی معبودش را با یقین به دور و لمس ناپذیر بودنش باور دارد؟   از همان کتاب و نویسنده 

 

  

 

 

۷- و اما اینکه

آن گفته های نیمه رها را چه کرده ایم؟          

                                                    با امتداد فاصله آیا چه کرده ایم؟

انسان در انتظار خودش غبطه می خورد   

                                                   با دست زیر چانه او ما چه کرده ایم؟ 

 

  

 

 

۸- و یا شاید اینکه  

با ریشه ای که در زمین دارند

                دل به آسمان ها سپرده اند

 کسی چه می  داند

                              سهم آفتابگردان ها

                                                         از غروب خورشید چیست؟!