افسوس که عکس زیبای تو را قاب گرفت
چشمان صمیمی تو را خواب گرفت
روبان سیاه مرگ بر گوشه ی قاب
خندید و دوباره چشم من آب گرفت
در ظلمت شب حوض سیاه و متروک
مابین همه ستاره مهتاب گرفت
تقدیر چنین بوده به من می گویند
تدبیر خدا این گل نایاب گرفت
ای مرگ مگر مرد تو را درک کند
مردی که دلش به حال مرداب گرفت
راز و رمزیست در آیینه ی پنهان خدا
کاش میشد که ازو یک نگه ناب گرفت