وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

راهی اما نیست

هیچ راهی نیست
هیچ راهی نیست
بیراه نخواهم رفت
یاوه نخواهم گفت
هیچ نخواهم گفت
ونگاهم را به دار خواهم آویخت
و زیر چشمانم را خالی خواهم کرد
تا نبندد هیچ ابری
تا نریزد هیچ اشکی
پشت پایت
شاید آن پاهای تشنه
بازگردد سوی این پاچوبه ی دار
شاید این بغض نترکیده
باز گردد از گلوی تشنه ی بیمار
راهی اما نیست
کاش می بلعید دار و چوبه اش را
این زمین خشک و چرکین
تا که ننگ بودنم را
پاک می کرد از وجودت
این زمین خشک و چرکین
صبح روز گرم تابستان پاییزی      سروده ی ۱۰/۴/۸۵

ویه توصیه واسه همه از جمله خودم:

به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم

به مشکل بگو یه خدای بزرگ دارم

و حالا یه طرح از خودم

یک آسمان باران

 به جنگ حباب کوچک برکه رفته بود...

کاش نگریسته بودم

نظرات 2 + ارسال نظر
فهیمه پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:38 ق.ظ http://www.oboresabz.blogfa.com

دوباره سلام بازم حال واحوال؟ شعر عمیقی بود تصاویر زیبایی داشت مثل اونجایی که گفته بودی زیر چشمانم را خالی خواهم کرد یا(پاچوبه) یا نگاهم را به دار خواهم آویخت و............
ولی من نتونستم با بعضی از قسمتها ارتباط بر قرار کنم مثل شاید آن پاهای تشنه باز گردد ...... (پاهای تشنه؟) و گلوی تشنه بیمار تر کیب زیبایی نبود
و اینکه تکلیف خودتو مشخص کن می خوای سپید بگی یا برای هر مصرعی که می گی یه قافیه پیدا کنی؟ اول که آِدم شروع میکنه به خوندن فکر می کنه با یه سپید طرفه ولی وسطاش که می رسه می بینه که نه شاعر مثل اینکه دنبال قافیه می گرده.
در کل واقعا روی من تاثیر گذاشت . برات آرزوی موفقیت وپیروزی می کنم در پناه حق

مهدی ذبیحی حصار جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:47 ب.ظ http://mahdizabihi.blogf.com

سلام کی میای بیر جند منتظرم ممد جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد