وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

وقتی برای دیدن من دیر می کنی

این سررسید عمر مرا پیر می کنی

زل می زنم به آینه ها تا ببینمت

شب را به روی آینه تکثیر می کنی

حالا به یک غزل که تو را صید می کند؟

وقتی درون قافیه تاثیر می کنی

امروز مرا کنج خودم سوق می دهی

فردا در انزوای خودت گیر می کنی

تا کی به قاب عکس تو اینگونه بنگرم؟

داری مرا ز بودن خود سیر می کنی

پایان عمر من به شما ختم می شود

آخر چرا تو اینهمه تاخیر می کنی؟

من خواب دیده ام که تو آزادی مرا

روزی به روی آینه تحریر می کنی

نظرات 2 + ارسال نظر
تنین چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام
برا شعر بالایی نظر دادم اما فراموش کردم اسممو بنویسم بدونید که اون من بودم کدخدا نسرین!!!

روح خدا سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:10 ب.ظ http://www.roohe-khoda.blogfa.com

سلام مظلومی جان
از بابت اون شب واقعا عذر میخوام
از جاییی دیگه ناراحت بودم
باید حتما با یک نفر دعوا میکردم
قرعه ی فال به نام مهدی در اومد
چیکار کنم لرم دیگه
همیشه بهم سر بزن
شادزی مهرافزون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد