جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!
جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!
شمعی که از پرواز یک پروانه مرده است
در این سرای عاقلان دیوانه مرده است
در کاخ دنیا در پی مجنون مگردید
از شوق لیلی کنج یک ویرانه مرده است
دیگر زلیخا را به بدنامی نخوانید
وقتی عزیز و یوسف دردانه مرده است
دنبال طوطی سخنران هم نباشید
بی جنبه از مستی این پیمانه مرده است
آب از سر این بچه بازی ها گذشته
روزی که پیری در میان خانه مرده است
می ترسم از روزی که بر سنگ مزارم
این جمله باشد: بی کس و بیگانه مرده است
سلام دوست من ! شعر خوبی بود ، امّا می شد روش بیشتر کار کرد. زنده باشی