وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

دل بسته

این  دو تا رباعی همین دیشب اومد پیشم:

دلتنگم و دلمرده و محزون و پریشان

از دست خودم کرده و ناکرده پشیمان

دلتنگی من حاصل دلبستگی ام بود

یک عمر نفهمید من کودن نادان

 

اینجا برای مرگ هم راهی نمانده

حتی برای اشک هم آهی نمانده

وقتی که پیش چشم تو راهی ندارم

دیگر برای دفن من چاهی نمانده

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمین چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:51 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
قشنگ نوشتی

خوشحال میشم بازم بهم سر بزنی

به امید این که هیچ وقت غم مهمون دلت نشه

فهیمه پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:15 ق.ظ http://www.oboresabz.blogfa.com

سلام حال واحوال؟ رباعی های جالبی بود .رباعی اولی آخرین مصرع به نظرم کاربرد (من) به جا وزیبا بود و شاید بشه گفت زیباترین قسمت. در مورد رباعی دوم بازم آخرین مصرع به نظرم اینکه گفتی دیگر برای دفن من چاهی نمانده زیاد با عرض معذرت اصلا در ست نیست .روی کلمه چاه بیشتر فکر کن.
برات آرزوی موفقیت میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد