وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

وب نوشته های محمد مظلومی نژاد

جز ایست چیست چاره فردی در ایستگاه؟ از این قطار رفته نباید به دل گرفت!

مقابل صفحه ای کاغذی ایستاده ام

قلمی پر می کنم از ابر عشق

تا بر مترسک آرزوها ببارد

و جالیز دوباره سبز شود

ولی سبزی در سیاهی من گم بود

خیمه ی شب را آتش زدم تا طلوع کنی

ای خورشید سحر های بارانی

نظرات 1 + ارسال نظر
مجید شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 04:03 ب.ظ http://www.khabezemestani.blogsky.com/

سلام شازده . امشب جلسه یادت نره . درمورد شعرت هم باید بگم فکر می کنم دو سطر آخرش زیادی بود و اگخ اونارو نمی داشت یه اثر برتر بود در نوع خودش . در ضمن جای لینک منو با آدرس جدیدم عوض کن . بدرود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد